قفس يعنی دهان من وقتی زبانم روی اسم تو قفل ميشود... ++ بياقراربگزاريم وتونيا؛همان دلهره رسيدن تاآنجامراخواهد كشت... ++ عاشقانه های مراروی بازوهايت موميايی كن؛شايدسالهابعد باستان شناس كنجكاوی عاشقانه هايم را رمزگشايی كند. ++ بارانی ات رابپوش؛كنارم بنشين ابر ابرگريه دارم... ++ هنگام بارش باران سرت راسوی آسمان نگير؛من به بوسه های باران روی صورتت هم حسودی ميكنم. ++ بگذار مرزتنهايی را ردكنم؛ دلت می آيد؟ گذرنامه ام فقط مهرلبانت راکم دارد... ++ برای آغوشت نامی جديدبگذار اين آغوش راهمه دارند... ++ میگويند حرف وزن ندارد پس چگونه قلب آدم رامی شكند؟؟؟ ++ دلم هوايت راميكند ميروم سراغ شعرهايم؛اين روزهاخوب يادگرفته ام خود رابه كوچه علی چپ بزنم... ++ اسمم ازيادم رفته است بس كه صدايم نکرده ای. ++ ميگن واسه كسی بمير كه برات تب كنه؛چه پرتوقع اند آدمهامن برات ميميرم خدانكنه كه تو تب كنی...
نظرات شما عزیزان:
shiva_rezaei
ساعت19:05---18 خرداد 1393
|